امیرطاهاامیرطاها، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

قصر خاطرات امیرطاها

چه زود 80 روز گذشت!

1393/2/9 17:24
نویسنده : مامان سمیه
761 بازدید
اشتراک گذاری

امیرطاهای نازنینم امروز که نهم اردیبهشت سال 1393 هست، شما 81 روزه شدی

دوتا 40 روز به سرعت برق و باد گذشت

هرلحظه که میگذره دارم حسرت میخورم که چه زود داری بزرگ میشی

آخه من هنوز لذت کافی رو از بغل کردن و بوسیدنت نبردم

ولی خب چاره‌ای نیست، رسم روزگاره باید بزرگ بشی و خلاصه یه روز من و تنها بذاری و بری پیِ زندگیت ... گلایه ای نیست

فقط اینو بدون که وقتی بزرگ شدی هرجای دنیا باشی مامان همیشه برای خوشبختی و آرامش و شادیت دعات میکنه

. . .

و حالا عکسای این چند روز

اولین عکس رو عمه جون ازت گرفته، وقتی که من داشتم لباساتو عوض میکردم

 

اینجا داشتی با عروسکات خواب بازی میکردی

 

این دسته‌گل رو که اینطوری با دقت داری نگاش میکنی تو روز مادر برام خریدی

 

آخ آخ فدات بشم مامانی. اینجا برای اولین بار اشک از چشمات اومد. داشتم دیوونه میشم وقتی اشک رو تو چشمات دیدم مامانی

 

مامانی هروقت لباتو اینطوری میکنی بغضم میگیره و میخوام گریه کنم. آخه خیلی مظلوم میشی

 

اینجا برای اولین بار با من و بابایی رفتی بیرون گردش. بابایی هم که خیلی عاشقته برات کلی خرید کرد

 

مامان نسرین موهاتو فرفری کرد و منم از فرصت استفاده کردم و عکستو گرفتم

 

یه پارچه آقایی دیگه، کت و شلوار پوشیدی و نشستی کنار اردکی تا مامن ازت عکس بگیره

 

پریروز صبح زود تو خواب هی نق میزدی. بابایی بلندت کرد و گذاشت رو شکمش. خودش خوابید توهم همونجا خوابت برد و دیگه نق نزدی

 

من نمیدونم وقتی دمر میخوابونمت چه اصراری داری همه‌ش دماغتو بچسبونی به بالش. منم همه‌ش نگران میشم که نکنه راه نفست بسته بشه

 

مامان نسرین برای نوه ی خاله‌ش که قراره خردادماه به دنیا بیاد کلاه میبافت که تو در نقش مانکن بهش کمک کردی

 

 

یه توضیح درباره تشکر از بابای امیرطاها تو پست قبلی لازمه بدم

اینکه به خدا من هیچ قصدی نداشتم

یه وقت کسی از دوستان فکر نکنه که میخواستم دلشونو بسوزونما

من فقط قصذم تشکر بود بابای امیرطاها و لاغیر

 

 

پسندها (9)

نظرات (18)

ورود به نی نی وبلاگ

ارسال نظر در این پست تنها برای نی نی وبلاگیها مجاز می باشد، بدین منظور لطفا ابتدا وارد منوی کاربری خود در نی نی وبلاگ شوید.
مامان فریده
9 اردیبهشت 93 17:59
وای فعال شدی سمیه نه آفرین همینطوری عکس بزار... چقدر موی فر به این خوشگل پسر میاد فکر کنم امیرطاها هم مثل آرتا عاشق لخت شدن و بون لباس بودنه.
مامان سمیه
پاسخ
آره جوگیر شوم آخ آخ شدیدا وقتایی که می7وایم بریم بیرون یا از حموم درمیاد پدرمو درمیاره تا لباس بپوشه ازبس که گریه میکنه
رویا
9 اردیبهشت 93 20:51
سلام سلام سلام سمیه جون ماشالله هزارماشالله چشم نخوری ایشالله به به چه خوشمل و خوردنی شده گل پسرمون وای سمیه جون توروخداواسش اسپنددودکنااااااا ایشالله همیشه سالم تندرست باشی عزیـــــــــــــــــــــــــزدلم
مامان سمیه
پاسخ
ممنون مامان مرصاد جان ایشالاه مرصاد کوچولو هم همیشه در کنار شما شاد و شالم زندگی کنه
افسونی
9 اردیبهشت 93 21:42
آخی چه بزرگ شده این گلپسر واقعا هااااااااا چقد دماغشو میچسپونه به بالش سمیه فقط سه هفته دیگه مونده واسه منم دعا کن نی نیم سالم باشه
مامان سمیه
پاسخ
میبینی افسون چکار میکنه؟ آره اتفاقا تو وبلاگت دیدم و باخودم گفتم انشاالله که خدا کمکش کنه و پسرشو سالم و راحت به دنیا بیاره
مامان عاطی(مرجان)
9 اردیبهشت 93 23:03
سلام سمیه جون، مرسی از آپدیت وبلاگ امیر طاها خیلی ناز بودن ، پسرت چه آقاست دمر میخوابه ف متین اگه دمرشه یا سرشو میگیره بالا یا دست میخوره یا نق میزنه اصلا تحت هیچ عنوانی به حالت دمر سرشو رو بالش نمیزاره هدیه هات هم مبارکت باشه خیلی ناز بودن ، دست همسر مهربون و گل پسرت درد نکنه، انشاله واسه عروستون بخرین جدیدا نظر گذاشتن تو وبلاگ چه سخت شده ، از موبایل نمیشه نظر داد
مامان سمیه
پاسخ
خواهش میکنم قابل شمارو نداشت راستشو بخوای فقط به خاطر تو زود عکس گذاشتم باز
مامان عاطی(مرجان)
9 اردیبهشت 93 23:10
سمیه جون ... که قط مردای تبریزی خوبن؟؟؟؟ یواشکی دیدم چی گفتین، ولی اینو خوب اومدی که مردای ترک باغیرتن شمالیها هم خوبناااااا، فقط گهگداری تنبل میشن چه میشه کرد! راستی تولدت مبارک عزیزم ، خانم متولد نهم اردیبهشت یادت باشه سال بعد اول فروردین تولدمو تبریک بگیااااااا، قول بده
مامان سمیه
پاسخ
فروردینی مهربون خودم چشم حتما یادم میمونه
زهره
10 اردیبهشت 93 11:21
سلام عزیزم ماشاالله گل پسرت چه بزرگ شده باید بگم همه اینجا عاشقش شدن خصوصا مامانم منم حاظرم دخترم و بدم به گل پسرت و حرف قبلمو پس بگیرم اخه نمی دونی اینجا چقدر فدایی داره
مامان سمیه
پاسخ
مرسی گلم نع خیرم دیگه ما قبول نمیکنیم دخترتونو خودمون کلی طرفدار داریم
عاطفه
10 اردیبهشت 93 20:01
بابا سمیه آفرین بالاخره طلسم شکست وای چه جیگری شده این عزیز دل خاله.سمیه یادته میگفتی بچم کچل نباشه حالا ماشاا... فرم میکنی موهاشو
مامان سمیه
پاسخ
طلسم چی؟ من که تازه عکس گذاشته بودم که آخ آره یادته همه ش نگران بودم کچل باشه خداروشکر
مامان عاطی(مرجان)
11 اردیبهشت 93 0:49
ممنونم که به خاطر من زود عکس گذاشتی عزیزم 'منم قول میدم تا چند روز دیگه عکس بزارم
مامان سمیه
پاسخ
فدای تو
مرضیه ع
11 اردیبهشت 93 10:43
وای چقدر نازه این پسر.
مامان سمیه
پاسخ
قریون مامان امیرعلی
مینااااا
13 اردیبهشت 93 15:57
سلام قربون امیرطاهای ناناز خدا حفظش کنه
مامان سمیه
پاسخ
ممنون مینا جان راستی من چرا آدرس وبلاگتو نمیدونستم؟ لینکت کردم
زهره
14 اردیبهشت 93 18:50
باشه مامان سمیه خانم منم دخملم هنوز دنیا نیومده منم به کس کسونش نمیدم اون موقع امدی برای گل پسر ایا بدم ایا ندم از طرف من یه ماچ گنده به لپش بکن
مامان سمیه
پاسخ
میسی 6تا ماچ گنده ش کردم
مامان آرزو ** بابا سعید
16 اردیبهشت 93 15:10
ماشالله منبم گوزل همشهریمه گلین باهم دوست اولاخ ...
مامان سمیه
پاسخ
من هاممینه ن دوستام
فریده مامان آیهان کوچولو
19 اردیبهشت 93 21:52
سلام سمیه جون. ماشالله به پسری. منم وقتی اولین بار اشک آیهان اومد دلم کباب شد خونه خواهرم اینا بودیم کم مونده بود گریه کنم. ایشالله همیشه رو لبش خنده باشه.
مامان سمیه
پاسخ
آخ آره خیلی بده این لحظه ممنون همینطور شما
مامان خانومی
28 اردیبهشت 93 19:26
سمیه جون سلام من رمز می خوام .
مامان سمیه
پاسخ
فرستادم که برات
m0zhde
5 خرداد 93 16:07
khoda negah dare
مامان سمیه
پاسخ
ممنون عزیز
مامان نیم وجبی
6 خرداد 93 12:10
به به سلام مامان سمیه تپل....چطوری؟؟؟ماشااالله امیرطاها چقد خوشگل شده....برم که جوجه م بیدار شد...راستی رمزو به منم بگو
مامان سمیه
پاسخ
دیر اومدی میخوای زود بری؟ زرنگی تلافی این همه مدت که عکس فاطمه تسنیم رو نذاشتی منم رمز بهت نمیدم
میترا
7 خرداد 93 10:38
سلام سمیه جون چقدر پسرت نازه ولی من چون رمز ورود رو ندارم نمیتونم بقیه عکساشو ببینم پسرتو ببوس
مامان سمیه
پاسخ
ممنون میترا جان
زهرا ( مامان شایان )
29 خرداد 93 23:07
سلام.مشالله پسر نازی دارین.متاسفانه نتونستم عکسای جدیدش و بیینم.اگه با تبادل لینک موافق بودین خبر بدین.خوشحال میشیم
مامان سمیه
پاسخ
منم خوشحال میشم دوست جدیدی پیدا کنم