امیرطاهاامیرطاها، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

قصر خاطرات امیرطاها

40 روز تموم شد

1393/1/7 22:42
نویسنده : مامان سمیه
1,063 بازدید
اشتراک گذاری

امیرطاهای عزیز دل مامان بالاخره امروز بهم یه ساعتی وقت دادی تا وبلاگت رو آپدیت کنم

آخه از بس تمام وقتم رو گرفتی که دیگه برا هیچ کاری فرصت ندارم، حتی خوابیدن

برای همین همیشه ی خدا خسته م

ولی هربار که بغلت میکنم خداروشکر میکنم به خاطر نعمتی که بهمون داده

امروز 47 روزه هستی ولی هنوز زیاد نمیخندی

من و بابایی کلی تلاش میکنیم تا یه کوچولو بخندی

وقتی میخندی انگار دنیا رو به من و بابایی میدن

پس خواهش میکنم قول بده زود زود برامون بخندی

و اما بریم سراغ عکسهای این چند روز

 

این عکس، روز دهم به دنیا اومدنت گرفته شده

بابابزرگِ مامان خانومی اومده خونه مون تا اذان و اقامه بخونه تو گوشت

 

تو بغل نیما خوابیدی و نیما کوچولو عاشق تو شده

 

این پروسه عطسه کردنت هم خیلی بامزه س

 

 

 

 

اینجا مامان خانومی خواب بود و تو با مامان نسرین تو آشپزخونه داشتی سالادالویه درست میکردی که خوابت برد

 

ایا لباسای مهمونی ِ به دنیا اومدنت بود که بابایی لطف کردن و برات خریدن

مامان خانومی که خیلی دوست داره این لباسارو

 

پسر ِ گل ِ مامان، شبا از بس گریه کردی که آخرشم برخلاف میلم مجبور شدم بهت پستونک بدم

اینجا پستونکتو محکم گرفتی که از دهنت در نره

 

وای الهی من فدای اون چشمات بشه مامانی

 

حموم روز چهلمت که مامان بزرگ مامان خانومی حمومت کرد

 

بعد از حموم دلم میخواست یه لقمه ی چپت بکنم مامانی

 

اخم کردن اصلا بهت نمیاد مامانی، همیشه بخند تا دل مامانی رو هم شاد کنی

 

اینجا داری برا مامان خانومی دلبری میکنی گلم

 

این لباسا رو بابایی برات برا آخرین چهارشنبه سال خریده

مامان جون نسرین هم برات یه هلی کوپتر خریده

آخرین چهارشنبه سال هم که تولد مامان جون ِ مامان سمیه بود و براش تولد گرفتیم و کلی باهاش عکس گرفتیم و خوشحالش کردیم

 

 

پسندها (3)

نظرات (19)

مامان محیاآرام جانم
7 فروردین 93 23:04
مبارک باشه آقا
مرضیه ع
8 فروردین 93 13:34
وای سمیه جون امیرطه خیلی ناز شده عوض من یک ماچ آبدارش بکن. راستی عیدت هم مبارک سال خوبی در کنار گل پسرت داشته باشی.
مامان سمیه
پاسخ
ممنون مرضیه جان فعلا که سرما خوردم و تو قرنطینه هستم ولی بعد از خوب شدنم حتما از طرف شما می بوسمش
مرجان
8 فروردین 93 15:25
سلام سمیه جون'وای که چه ذوقی کردم عکسای امیرطاها رو دیدم 'ماشاله گل پسرت بزرگ شده و خیلی خوردنی شده چشماش منو دیوونه کرده'بخورمششششششششش به زودی خندیدنای امیرطاها شروع میشه'متین که الان به بازیهای ما خیلی میخنده انشاله سال جدید سال خوب و پربرکتی واسه خانواده سه نفرتون باشه
مامان سمیه
پاسخ
قربون تو مرجان خانوم مهربون منم خوشحال شدم کامنتت رو دیدم راست میگی؟ من همه ش خیال میکنم امیرطاها از اون بچه هاس که کم و به زور میخنده آخه الان 49 روزه س و هنوز زیاد نمیخنده خودمو میکشم دوبار لبش کج میشه ، همین ممنون گلم همینطور برا شما عزیز
افسونی
9 فروردین 93 7:13
عزززززززززززززززززیزم بگیر لپشو بکش ، ایشالله یه کم بهش مهلت بدی واست خنده هم میکنه پستونکشو باحال چسبیده هااااااااا] چه بامزه به مامان جونش نگاه میکنه[خنده
مامان سمیه
پاسخ
دلم میخواد پسرم خوش خنده باشه خب
تينا
9 فروردین 93 9:06
اي جان من خدا حفظش كنه سميه جون كلي ذوق كردم عكساي جديد اميرطاها رو ديدم بازم عكس بذار برامون
مامان سمیه
پاسخ
مرسی تینا جان چشم حتما میذارم گلم
مامان ساناز
9 فروردین 93 12:22
وای سمیه جون ماشا... شازده کوچولوت چه بزرگ شده خودت چطوری عزیزم بهتری؟ عزیزم وبلاگمو عوض کردم اخه خیلیا گفتن ویروسیه و نمیشه رفت توش منتظرت هستم تو وبلاگ جدیدم
مامان سمیه
پاسخ
ممنون ساناز جان خودمم شکرخدا بهترم الان میرم لینکتو عوض میکنم
نگار
10 فروردین 93 21:20
سمیه جونم خدا حفظش کنه گل پسرتو توی عکس پستونک به دهن خییییییییلی ماهه خیلی ببوسش و واسش صدقه بده
مامان سمیه
پاسخ
ووووووی سلام مامان گل پسر چشم حتما
مامان آرتمیس و آریو
11 فروردین 93 16:41
چقدر شبیه دایی مهدی ش هستش
مامان سمیه
پاسخ
من شما رو نشناختم، شما دایی مهدی رو از کجا میشناسید؟ میشه خودتونو معرفی کنید؟
مامان مرصاد
14 فروردین 93 14:09
سلام مامان امیرطاهاجون.من همیشه بیننده وبلاگ امیرطاهاج.ن هستم ولی تامیام نظربذارم گل پسرم بیدارمیشه و اجازه نظردادن نمیده ماشالله هزارماشالله خیلی نازه واسش اسپنددودکن بااجازه تون لینکتون میکنم امیرطاهاجونموببوس
مامان سمیه
پاسخ
ممنون عزیز خوشحالم کردی کامنت گذاشتی
مامان آرتمیس و آریو
17 فروردین 93 9:39
24526
مامان سمیه
پاسخ
وا! یعنی چی این!؟ نمیخواید خودتونو معرفی کنید؟
مامان آیهان کوچولو
17 فروردین 93 15:53
ماشالله خدا حفظش کنه.حموم 40روزگیت عافیت جیگر
مامان سمیه
پاسخ
میسی مامان آیهان جون
nas-tar-an
17 فروردین 93 19:26
الهی من فدااااااااااااااش قربون اون چشمای خوشگلش سمیه جون معلومه اون تخمه مرغ هایی که گفتی خوردی برای رنگی شدن چشمش اثر کرده ها
مامان سمیه
پاسخ
سلااااااااام نسترن خوبی؟ دخملت خوبه؟ نمیخوای وبلاگ درست کنی عکس دخترتو بذاری ببینیم؟ آخ آره بالاخره تخم مرغا کار خودشونو کردن البته رنگ چشمای خودم هم بی تاثیر نبودناااا
مامان اراز
18 فروردین 93 0:11
سلام نسترن جون.آخ که چه نازه طاها جون.خوشحال شدم آپ کردی.نمیدونم چه تخمه ای خوردی...کاش منم میخوردم
مامان سمیه
پاسخ
تخمه چیه عزیز من؟ این نسترن اشتباه نوشته تخم مرغ
ستاره
18 فروردین 93 12:44
سال نو مبارک گلم ماشا چه بزرگ و ناز شده دلم میخواد یک ماچ ابدارش کنم ولی این مسئولیتو میدم به شما برا ما هم دعا کن تا نی نیمون سالم باشه راستی نی نی ما هم پسر شد
مامان سمیه
پاسخ
وااااای ستاره جون تبریک میگم گل پسرت رو وای یاد اون روزایی افتادم که دکتزها جفنگ میگفتن خدا نگذره ازشون خوشحالم کردی بهم خبر دادی انشاالله سالم و پربرکت باشه براتون
میترا
19 فروردین 93 20:05
سلام سمیه جون خدا برات ببخشه فدای اون چشماش خیلی خیلی پسرت نازه
مامان سمیه
پاسخ
سلام میترای گل انشالله دختر توهم صحیح و سالم به دنیا بیاد
نرگس
20 فروردین 93 14:34
سلام سمیه جون امیر طاها خیلی نازه ماشالا تو خونه مامانم با گوشیم میومدم عکساشو میدیدم ولی نمیتونستم نظر بزارم ماشالا چقدرم مو داره خدا حفظش کنه واست.... باورم نمیشه 9 ماه انتظارمون تموم شده................. یه جورایی دلم واسه اون روزام تنگ شده......
مامان سمیه
پاسخ
ممنون نرگس جان لطف داری آره میبینی منم دلم تنگ شده اون اولا گاهی یادم میرفت و دست میذاشتم رو شکمم و حرف میزدم یهو ادم میفتاد دیگه امیرطاها تو شکمم نیست که
مامانی ویانا
24 فروردین 93 10:39
امیرطاها جون سال نو مبارک باشه ماشاالله چه ناز شده
مامان سمیه
پاسخ
سال نوی شمام مبارک ممنونم
مرضیه ع
25 فروردین 93 16:50
سمیه جون چرا نمی یای عکس بزاری دلم برای امیرطه یک ذره شده.
مامان سمیه
پاسخ
این فسقلی برام وقت نمیذاره که مرضیه جان
*heliya joon*
29 فروردین 93 0:05
ایجانم.... چه پسمله خوشمزه ایهههههه راستی عکسو چرا سانسور کردی بچه تو آبه؟
مامان سمیه
پاسخ
بچه رو سانسور نکردم بدن کسی که حمومش میکنه رو سانسور کردم